تحقیق برونگرايي ودرون گرايي ( نکات مهم آموزشی برای امتحانات کارشناسی ارشد و دکتری ) - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی : ووردنوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 7 صفحه قسمتی از متن word (..doc) : 1برونگرايي ودرون گرايي ( نکات مهم آموزشی برای امتحانات کارشناسی ارشد و دکتری )مقدمهاز ديدگاه يونگ (1913) پديدههاي برونگرايي (Extraversion) و درونگرايي (Introvwersion) دو جنبه مهم از شخصيت انساني را تشكيل ميدهند. برونگرایی:هنگامي كه توجه به اشيا و امور خارج چنان شديد باشد كه افعال ارادي و ساير اعمال اساسي آدمي نتيجه ارزيابي ذهني نباشد، بلكه معلول مناسبات امور و عوامل خارجي باشد، برونگرايي خوانده ميشود. (سياسي، علياكبر، 1371، ص 82). افراد درون گرا از لحاظ رواني داراي سرعت فعاليت مغزي بالاتر از حد طبيعي هستند و اين امر سبب ميشود كه افراد درونگرا به قواي محركه (Stimulation) كمتر از حد طبيعي نياز پیدا نمایند. افراد درونگرا داراي ديدگاه دروني و ذهني هستند و آمادگي بيشتري را براي خود داري و تسلط بر نفس خويش از خود نشان ميدهند.اين افراد اوقات خود را به مطالعه و بيشتر در تنهايي سپري نموده و كمتر مايل به معاشرت با ديگران هستند. (بنزيگو، 1999).2از سوي ديگر افراد برونگرا داراي سرعت فعاليت مغزي پايينتر از حد طبيعي هستند و از اين رو اين افراد براي اداره امور زندگي خويش به قواي محركه بالاتر از حد طبيعي نياز دارند. افراد برونگرا بيشتر داراي ديدگاه عيني و خارجي بوده و داراي فعاليت عملي عاليتري هستند (سياسي ـ علياكبرـ همان منبع). ولي ميزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درون گرا كمتر است. اين افراد مايلند كه بر محيط افراد خود تأثير گذارده و به رقابت با ديگران پرداخته و در مجامع عمومي بيشتر ظاهر ميشوند. (بنزيگر ـ 1999).بنابراين اگر درونگرايي و برونگرايي در حد كمال در افراد ظاهر شوند ما را در برابر دو شخصيت نابهنجار قرار ميدهند كه اولي به صورت اختلال اسكيزفرني و دومي به صورت اختلال هيستري تظاهر خواهد نمود. تعداداين افراد البته بسيار كم است و اكثريت مردم ميان اين دو قطب نهايي جاي دارند. عدهاي نزديكتر به قطب نهايي درونگرايي و گروهي نزدیكتر به قطب نهايي برونگرايي هستند. و عده كثيري هم هر دو جنبه برونگرايي و درونگرايي را به صورت متعادل دارا ميباشند كه اصطلاح آمبيوِرت (ambivert) به آنها اطلاق ميشود. (سياسي علياكبر به نقل از يونگ (1913)).4از سوي ديگر اضطراب يك ترس دروني شده است از اينكه مبادا تجارب دردآور تكرار شوند. از ديدگاه فرويد، اضطراب هسته مركزي روان نژندي است و علامت اخطاري است به «خود».اهميت پژوهشزماني كه افراد به مدت نسبتاً طولاني در معرض اضطراب مزمن (Chronic anxiety) قرار ميگيرند، سيستمهاي عصبي رتيكلوآندوتليال (Reticlo endothelial system-R.A.S) آنها به گونهاي خود را تنظيم مينمايند كه فرد به طور طبيعي در حالت بيداري، هوشياري بيشتري را نسبت به وقايع اطراف خويش نشان ميدهد. اين امر طبيعتاً سبب ميشود كه نياز به محرك خارجي در آنها كمتر شده و تا زماني كه منبع اضطراب كشف و رفع نگردد به سوي درونگرايي متمایل ميشوند. (بنزيگرـ 1999). با توجه به موارد فوق مشاهده ميشود كه وجود اضطراب در افراد جامعه تأثير بسزايي در ميزان درونگرايي و برونگرايي آنها دارد. به گونهاي كه ممكن است يك فرد برونگرا در اثر شدت فشارهاي وارده ناشي از اضطراب به تدريج به فردي درونگرا تبديل شود و در صورتيكه اين فشار همچنان ادامه داشته باشد ممكن است در افرادي كه با مشاغل اجتماعي سر و كار دارند و بايد در تعامل دايم با جامعه باشند سبب كاهش شديد كارآيي آنها بشود. اين موضوع در جامعه معلمان بسيار حائز اهميت است.